جشن گرفتن برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام است ولی برای محمد بن عبدالوهاب واجب است‼️

ساخت وبلاگ
نقد_وهابیت

محمد_بن_عبدالوهاب  نیلوبلاگ را بیشتر بشناسیم!

ابن_تیمیه معروف
یعنی احمد بن عبد الحلیم بن عبدالسلام بن تیمیه، تقی الدین ابن تیمیه، متوفای سال 728 هجری و کسی که کتاب معروفش "منهاج السنة" را در رد کتاب "کشف الحقّ" آیة الله علامۀ حلی اعلی الله مقامه الشریف، حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر، نوشته است، پا به میدان مبارزه گذاشت.

او کسی است ،
در زمان خودش تمامی شیوخ اسلام و مفتیان مذاهب چهارگانه حتی مفتی حنبلی، تکفیرش کردند؛

فقط و فقط کسانی که شاگردش بودند؛ و آنهم بعضی از شاگردانش، مقداری از او دفاع می‌کردند.

تا این که شخصی پیدا شد به نام #محمد_بن_عبدالوهاب  نیلوبلاگ تمیمی نجدی؛
از بنی تمیم حجاز نه بنی تمیم عراق.

قبائل تمیم از بزرگترین قبائل عرب هستند. در حجاز زیادند؛ و تمامی نجد مهمش، بنی تمیم هستند.
در عراق بنی تمیم از موصل تا بصره پراکنده هستند. عمدۀ بنی تمیم در #عراق #شیعه هستند. تمیم #حجاز همه شان #سنی اند.

این شخص پیدا شد!

محمد_بن_عبدالوهاب  نیلوبلاگ کیست؟

اسم کامل او <<محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان التمیمی النجدی الحنبلی>> است.

در ابتدا کمی جغرافیای عربستان سعودی را بیان می‌داریم::

شبه جزیرۀ عرب چهار بخش دارد.
کشور عربستان سعودی سه بخش دارد.
یک بخش شبه جزیره دو یمن است.
تقسیم آن اینگونه است:
شبه جزیرۀ عربستان شامل دو قسمت شمالی و جنوبی است.
قسمت شمالی شامل کشور عربستان؛ قسمت جنوبی شامل دو یمن؛ خود یمن دو بخش دارد، یمن شمالی و یمن جنوبی. حجاز مقابل یمن است یعنی عربستان مقابل یمن است.

همانگونه که بیان شد خود این عربستان سه بخش است:
بخش یمامه، نجد و حجاز.

آن قسمتی که بر ساحل بحر احمر است حجاز است؛ و تا طائف ادامه می یابد؛ که مدینه، جده، مکه مکرمه، اینها همه جزء حجاز هستند؛ و مکه و مدینه و اینها عنواناً ساحل خوانده می شوند، چون بین آنها بیابان است.
یک بخش دیگر نجد است که قسمتهای مرتفع جزیره است؛ و از یک طرف وصل به عراق و کویت می شود و از طرف دیگر به شام وصل می شود. که بنی تمیم و عُنَیزه یعنی قبائل آل سعود همگیشان در این قسمت بودند.
قسمت دیگرش را یمامه می گویند. یَمامَه از قسمتی از سواحل خلیج فارس و دریای عمان شروع می شود؛ و از یک طرف به حجاز می رسد و از طرف دیگر به نجد ختم می شود.

"ربع خالی" در قسمت یمامه است.
"الربع الخالی" یعنی یک ربع از جزیره را که جای عبور نیست الربع الخالی می‌گویند. و هنوز در نقشه ها به این نام نامیده می شود.
این نقشه عربستان است.

بنی تمیم ، در نجد هستند. نجدی که از طائف شروع می شود و تا به مرز شام، کویت و عراق ختم می شود.

این محمد_بن_عبدالوهاب بن سلیمان، نجدی بوده، و حنبلی زاده،
و در بصره یقیناً درس خوانده است.

در بعضی نوشته ها آورده اند که به ایران آمده، چون دنبال فلسفه می‌گشته، و در اصفهان فلسفه خوانده، و در آن نوشته های قدیمی ذکر شده است که نتیجتاً بی عقیده شد.
بی اعتقادی او بود که او را به این عقده کشاند و چنین افکاری پیدا کرد!!!

ولادتش در سال 1115هجری و وفاتش سال 1206 هجری است.
حدود 91 سال عمر کرده است.
در نجد عقیده اش را ظاهر کرد؛ و مردم او را مسخره کردند. رفت و همراه شد با محمد بن سعود.

محمد بن سعود در آن روز رئیس قبیلۀ <العَنزَة>بود.
در زبان عامه عراق، به آن قبیله<عُنَیْزه> می‌گویند.

متجاوز از 1000 سال قبیله عنیزه کارشان این بود که حاجی می‌کشتند؛ و داستانهای مفصل از هجوم قبیله عنیزه بر حاجیان مکه موجود بود.

شَمَّر و عنیزه ، دو قبیله بدوی هستند و
آل سعود از قبیلۀ عنزة یا عنیزه هستند.

در زمان پادشاهی، رئیس قبائل عنیزه در عراق شخصی بود به نام ابن هذّال.
(موسوعة عشائر العراق ۱۴۰/۱ الدار العربیة للموسوعات)
موطن عنیزه نزدیک کربلا بود.
ابن هَذال مقامش آنجوری بود که هر وقت کاری در یکی از ادارات حکومتی داشت، مستقیماً می‌رفت پیش سفیر انگلستان . در روزنامه ها حمله مؤدبانه ای به او داشتند؛

ملک فیصل پادشاه وقت عراق، کوچک بود. لذا امیر عَبدُالاِله (ABDUL-ILAH) که دائی او و پسر عموی پدرش بود، منصب ولایت عهدی و وصایت داشت.

شکایت کرده بودند به ولیعهد عبدالإله که ایشان این گونه رفتار می کند
و می‌رود نزد سفیر بریتانیا و می گوید در فلان اداره کار دارم سفارش بکن.

ولیعهد او را خواست و گفت : چرا؟ گفت بالاخره حاکم عراق سفیر انگلستان است؛ چرا پیش شما بیایم؛ پیش حاکم می‌روم.

این هم مسلک این آقا بود. سنی بود ولی وهابی نبود؛ و با شیعیان رفیق بود.

ابن هذال، لقب عمومی شیخ عنزه یا عنیزه در عراق بود؛
جد این ابن هذال که او نیز ابن هذال نامیده می‌شد
رئیس قبائل عنیزۀ عراق بود.
که آل سعود به حساب قبیله ای برای او خاضع بودند،
با محمد بن سعود که رئیس فرع عنیزه در نجد بود ساخت.

در یکی از نزاعهای مهم ابن سعود با قبیله شمر و سایر قبائل رقیب، در سال 1205 هجری، ابن سعود شکست خورد،
و به ناچار دست نیاز به سوی ابن هذال دراز کرد،
عزیمت ابن عذاب برای کمک باعث شد که شمری‌ها عقب نشینی کنند‌

اساس دعوت محمد_بن_عبدالوهاب این بود که هر کس‌ این کارها (زیارت قبور و ...) را بکند مشرک است. باید با او همانطوری که پیغمبر اکرم با مشرکین می جنگید بجنگیم.
خونش مباح است. زن و کسانش اسیر و اموالش غنیمت است.

همانگونه که بیان شد محمد_بن_عبدالوهاب با محمد بن سعود که رئیس قبیله فرع عنیزه در نجد بود همراه شد.

به این شرط که اگر امارت ما تشکیل شد تا مادامی که این دولت هست، مناصب دینی در من و نسل من باشد، مناصب دنیوی در تو و نسلت باشد.

و لذا تا الآن در حجاز صاحب مناصب دینی مفتی و قاضی باید یکی از <<آل الشیخ>> باشد؛
یعنی اگر کسی در حجاز دیده باشد می‌نویسند فلان آل الشیخ؛ یعنی آل محمد بن عبدالوهاب که اصطلاح است.

کما این که می نویسند آل سعود؛ یعنی از نسل محمد بن سعود؛
پس آل شیخ ، یعنی از نسل #محمد_بن_عبدالوهاب است.

جالب آنکه اولین کسی که بر علیه عقاید #محمد_بن_عبدالوهاب ردیه نوشت برادرش بود:

"الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة" دار ذوالفقار.بیروت.1998
تألیف العالم العلامة الحبر البحر الفهامة الشیخ سلیمان بن عبدالوهاب النجدی که بارها تنظیم و چاپ شده است.
متوفای 1210 یعنی چهار سال
بعد از وفات برادرش می‌باشد؛

و این ردیه از برادر او معلوم می‌کند این حرفها و عقاید او چیزی نبود و تنها مخصوص حنابلۀ نجد در زمان محمد بن عبدالوهاب نوشته شده است.

این را چرا می گوئیم برای اینکه معلوم باشد که این حرفها یک چیزی نبود که خود حنابله قبول داشتند.

اکنون فهرست ردیه‌های معاصرین حنبلی او را معرفی می‌کنیم :::

1- محسن بن علی الاُشَیقِری الحنبلی

اُشَیقر اسم جایی در بادیه نجد است. کسانی که برای حج از طریق بیابان از نجف به مدینه و مکه می روند یکی از مناطق سر راهشان اُشیقر است.
متوفای سال 1187 هجری است که خیرالدین زرِکلی که خودش از سران سعودیهاست،
در تعریف او چنین می گوید:
" فقیهٌ حنبلیٌ نجدی کان موالیأ لخصوم دعوة محمد بن عبدالوهاب" = او هم فکر با دشمنان دعوت #محمد_بن_عبدالوهاب بود؛
البته خود زرکلی که وهابی مسلک است این تعبیر را می کند:
"و له تألیف فی الرد علیه" = و تألیفاتی دارد در رد بر او.
این هر دو یعنی اشیقری و زرکلی، حنبلی هستند.

2- بردارش سلیمان بن عبدالوهاب بن سلیمان بن عبدالوهاب که نام جدش را دارد؛

و قاعدتا باید برادر بزرگتر محمد باشد. چون عادتاً نام جد را روی پسر بزرگ می گذاشتند. و اولین حنبلی مخالف برادرش بود.(همان، 130/3)

3- محمد بن عبدالله بن محمد ابن فیروز التمیمی الاحسائی الحنبلی، متولد سال 1142 و متوفای سال 1216 است.

"فقیهٌ حنبلیٌ....و کَثُرت تلامیذه و مریدوه اَنتقَد دعوه محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان التمیمی الحنبلی فلما عَظُم اَمرها رَحَل الی البصره و تُوفّی فیها" = به کمک یاران پس پرده و ساخت و پاخت با محمد بن سعود، بر بادیۀ نجد مسلط شد به بصره فرار کرد و در آنجا مرد.
(همان 6/242 و معجم المؤلفین 458/3 موسسة الرسالة)

4- عبدالله بن داود الزبیری الحنبلی متوفای سال 1225.

" فقیه من اهل الزبیر اقام مدهٌ فی الأحساء" = فقیهی از اهلی زبیر که مدتی در احساء اقامت کرد؛
(الاعلام 85/4 دارالعلم للملایین)
و از کتابهای او"الصواعق و الرعود فی الرد علی ابن سعود" است.

نتیجه اش این است که در خود حنابله این فکر پذیرفته نشد. اگر امروز می بینید که وضع این گونه است عوامل دیگری دارد.

جوان فروم...
ما را در سایت جوان فروم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حمید قلی خانی javanforum بازدید : 201 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:12