مشرکین وملحدین وبی خدایان مدعی فقط خدا و..........

ساخت وبلاگ
پست225

جمع بندي آيات علم غيب
اين سه دسته آيات، با يكديگر هيچ¬گونه تنافي¬ای ندارند و قابل جمع هستند. جمع میان آيات بدین صورت است که، گروه اول آیات ، در حال بیان «علم غيب استقلالي و ذاتي» هستند.‌ يعني بيان مي‌كنند كه تنها خداوند است كه به صورت مستقل، عالم بر غيب است و جز او، احدي به صورت مستقل داراي علم غيب نيست. در گروه دوم آيات، كه پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله تصريح مي‌كند: من علم غيب ندارم، منظورش، نفي علم غيب استقلالي و ذاتي است؛ يعني علم غيب ذاتي را از خودش نفي مي‌كند نه علم غيبي را كه به اذن خداوند باشد. شاهد این مطلب، گروه سوم از آيات است كه بيان مي‌¬نماید: به فرستادگان الهي، از سوي خداوند، علم غيب عطا شده است. از سوی دیگر، از آن جايي كه بر اساس قرآن و روايات شيعه و اهل سنت، امامت منصبي الهي است، در نتيجه، اطلاق آيه ي «فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» شامل ائمه عليهم السلام نيز مي‌شود و علاوه بر پيامبران، این بزرگواران نيز به اذن الهي، علم غيب دارند كه در فصل دوم به صورت مفصل به آن پرداخته خواهد شد.
وهابي¬ها و برخي از مخالفان شيعه، تنها آيات گروه اول و دوم را براي نفي علم غيب مورد استناد قرار مي‌دهند و آيات گروه سوم را به هيچ عنوان ذكر نمي‌كنند و در حقيقت مصداق آيه ي «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» شده‌اند؛ گويا از نظر آنان اين آيات جزو قرآن نيست؛ و اين در حالي است كه آيات گروه سوم، آيات دسته¬ي اول و دوم را تفسير مي‌كند و جاي هيچ گونه شبهه و ابهامي را در زمینه ي اثبات علم غيب براي فرستادگان الهي، باقي نمي‌گذارد.
علامه ي طباطبايي، در جمع میان اين سه گروه از آيات، در ذيل آيه ي «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» مي‌نويسد:
«قوله تعالى: «إلا من ارتضى من رسول» استثناء من قوله: «أحدا» و «من رسول» بيان لقوله «من ارتضى» فيفيد أن الله تعالى يظهر رسله على ما شاء من الغيب المختص به فالآية إذا انضمت إلى الآيات التي تخص علم الغيب به تعالى كقوله: «وعنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو» الانعام:59، وقوله: «ولله غيب السماوات والأرض» النحل:77، وقوله: «قل لا يعلم من في السماوات والأرض الغيب إلا الله» النمل:65 أفاد ذلك معنى الأصالة والتبعية فهو تعالى يعلم الغيب لذاته وغيره يعلمه بتعليم من الله.»
«إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» استثنا از كلمه «احدا» است، و جمله «من رسول» بيان جمله «مَنِ ارْتَضى» است، در نتيجه مى‏فهماند كه خداى تعالى هر فرستاده‌اي را كه بخواهد به هر مقدار از غيب مختص به خود آگاه مى‏سازد. پس اگر اين آيه را ضميمه كنيم به آياتى كه علم غيب را مختص به خداى تعالى مى‏داند، مانند آيه شريفه «وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» و آيه «وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ»، و آيه «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ» اين نتيجه به دست مى‏آيد كه علم غيب ذاتي و تبعي است. علم غيب ذاتي از آن خداست، اما غير خداوند علم شان با تعليم خداوند و از جانب اوست.»
طباطبايى، سيد محمد حسين‏ - متوفاى1412ق - الميزان فى تفسير القرآن‏، ج 20، ص 53، الطبعة الخامسة، قم المقىسة، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة‏، 1417ق.
ايشان در جاي ديگری مي‌نویسد:
«فمن مجموع الكلمات في علم الغيب نستنتج أنه بالاستقلال خاص بالله تعالى ولا يطلع عليه أحد الا باذنه عز وجل.»
«از مجموع كلماتي‌كه درباره ي علم غيب است نتيجه مي‌گيريم كه اين علم، بالاستقلال ويژه ي خداوند است و هيچ فردي بر آن آگاهي ندارد جز با اجازه ي خداوند.»
طباطبايى، سيد محمد حسين‏ - متوفاى1412 ق - القرآن في الإسلام، ص 49، تحقيق: السيد أحمد الحسيني، بر اساس برنامه ي مكتبة اهل البيت عليهم السلام.
محمود آلوسي، از علماي اهل سنت، نيز پس از ذكر آيات «قل لا يعلم من في السموات والأرض الغيب إلا الله»، «وعنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو» و «عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحدا إلا من ارتضى من رسول»، درباره ي جمع میان آيات مي‌نويسد:
«ولعل الحق أن يقال: إن علم الغيب المنفي عن غيره جل وعلا هو ما كان للشخص لذاته أي بلا واسطة في ثبوته له وهذا مما لايعقل لأحد من أهل السموات والأرض لمكان الامكان فيهم ذاتا وصفة وهو يأبى ثبوت شيء لهم بلا واسطة ولعل في التعبير عن المستثنى منه بمن في السموات والأرض إشارة إلى عله الحكم وما وقع للخواص ليس من هذا العلم المنفي في شيء ضرورة أنه من الواجب عز وجل أفاضه عليهم بوجه من وجوه الافاضة فلا يقال: إنهم علموا الغيب بذلك المعنى ومن قاله كفر قطعا وإنما يقال: إنهم أظهروا أو اطلعوا بالبناء للمفعول على الغيب أو نحو ذلك مما يفهم الواسطة في ثبوت العلم لهم ويؤيد ما ذكر أنه لم يجيء في القرآن الكريم نسبة علم الغيب إلى غيره تعالى أصلا وجاء الاظهار على الغيب لمن ارتضى سبحانه من رسول.»
«چه بسا حق اين است: علم غيبي كه از غير خداوند متعال نفي شده، علم غيب ذاتي و بدون واسطه است. اين گونه علم غيب براي هيچ يكي از اهل آسمان و زمين تصور نمي‌شود؛ چرا كه آن¬ها ذاتا و صفتا ممكن الوجود هستند [يعني در وجودشان محتاج خداوند هستند] و خود ممكن الوجود بودن، اِبا دارد از اين كه چيزي ذاتا و بدون واسطه براي آن¬ها ثابت شود. شايد تعبير مستثني منه «من في السموات والارض» اشاره به علت حكم داشته باشد و نيز اشاره داشته باشد كه آن علمي كه براي خواص واقع شده از نوع علم نفی شده [ذاتي] نيست؛ زيرا از ضروريات است كه خداوند متعال اين علم را از راه¬هايي افاضه كند. پس گفته نشود كه آن¬ها [فرستادگان الهي] علم غيب به اين معنا [ذاتي] را دارند، كسي كه اين سخن را بگويد، قطعا كافر است؛ بلكه گفته مي‌شود: آن¬ها به اين علم دست يافتند و يا بر غيب اطلاع يافتند و مانند اين تعبير كه واسطه را در ثبوت اين علم براي آن¬ها بفهماند. مؤيد گفته¬هاي بالا اين است كه در قرآن كريم علم غيب به غير خداوند اصلا نسبت داده نشده؛ بلكه اظهار بر غيب براي كساني كه مورد پسند الهي هستند [فرستادگان الهي] آمده است.»
الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله - متوفاى1270 ق -، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 20، ص 11، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بی تا.

والسلام علی من اتبع الهدی

جوان فروم...
ما را در سایت جوان فروم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حمید قلی خانی javanforum بازدید : 228 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:41